علائم افسردگی در زنان | راهکار ها و روش های درمانعلائم افسردگی در زنان | راهکار ها و روش های درمان

مقدمه کلی
افسردگی، دشمن قدرتمندی است که امکان دارد زندگی بسیاری از بانوان را درگیر کند. زنانی که دچار این حالت می‌شوند در بسیاری از لحظاتشان از شادمانی تهی می‌گردند و دشواری‌های فراوانی را در روابط خانوادگی، عملکرد شغلی یا مراقبت شخصی احساس می‌کنند. زن‌ها به دلیل دگرگونی‌های هورمونی و فیزیولوژیک بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند؛ به‌ویژه در دوره‌هایی نظیر بلوغ، بارداری، قاعدگی، پیش‌یائسگی و پس از زایمان. این اختلال روانی، تأثیر بسیاری بر جنبه‌های گوناگون زندگی می‌گذارد و اگر در مسیر درست شناسایی و درمان نشود، شدتی روزافزون پیدا خواهد کرد.

در این مقاله، تلاش شده است تا در قالب چند بخش، عواملی که باعث افسردگی زنان می‌شوند بررسی شوند و نشانه‌ها به‌صورت کامل توضیح داده گردند. سپس به روش‌های گوناگون مقابله اشاره خواهد شد. تمام تلاشمان این است که همه مطالب به شیوه‌ای ساده و روان بیان گردند تا همگی بتوانند از محتوای زیر بیشترین بهره را ببرند. سعی شده در عین سادگی، گستردگی مباحث حفظ شود و نکات مهم در اختیار مخاطبان قرار گیرد.

 

 چه عواملی باعث افسردگی زنان می‌شود؟

عوامل بسیاری را می‌توان نام برد که سبب بروز افسردگی در زنان می‌شوند. در این میان، ساختار بدنی و شرایط هورمونی خانم‌ها به‌صورت پررنگ‌تری آنان را در معرض اختلالات خلقی قرار می‌دهد. البته صرف فعل‌وانفعالات هورمونی به تنهایی دلیل نیستند؛ بلکه باید به مسائل روانی، اجتماعی و ارثی نیز اشاره کرد. در ادامه، چند مورد از اصلی‌ترین دلایل را خواهیم شمرد:

1.1. ژنتیک و زمینه ارثی

تعداد قابل توجهی از بانوان، در یک سابقه خانوادگی شاهد وجود افراد دچار Mood های افسرده بوده‌اند. این گروه بیشتر احتمال دارد دچار افسردگی شوند. گاه مشاهده می‌شود، ژن‌هایی که به دیگر اعضای خانواده منتقل شده‌اند، زمینه‌های ضعف روانی را بالاتر برده‌اند. البته تنها حضور سابقه خانوادگی، نشانه قطعی ابتلای فرد به افسردگی نیست؛ اما درصد احتمال را بالا خواهد برد.

1.2. رویدادهای ناگوار و فشارهای روحی

وقتی بانوان در معرض اتفاق‌های دردناک نظیر فوت عزیزان، ورشکستگی در حیطه اقتصادی، جدایی تلخ، طلاق، مشکلات اقتصادی بلندمدت و محدودیت‌های خانوادگی قرار گیرند، به مرور از نظر روحی فرسوده‌تر می‌شوند. این فشارهای روحی و استرس دائمی، احتمال افت خلق و بروز افسردگی را چندین برابر می‌کند.

1.3. وضعیت هورمونی در چرخه قاعدگی

چرخه ماهانه قاعدگی علاوه بر تغییر در ساختار جسمی، خلق‌وخوی خانم‌ها را هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. زن‌هایی که دچار سندرم پیش از قاعدگی هستند، شاید ناآرامی‌های شدید، تحریک‌پذیری، آزردگی عاطفی یا خستگی روانی را تجربه کنند. این سندرم در برخی افراد کاملاً خفیف است و در بعضی دیگر شدت دارد. گاهی همین نوسان‌های هورمونی، اگرچه ظاهراً موضوعی طبیعی است، زمینه فرسودگی روانی و بروز افسردگی را مهیا می‌کند.

1.4. آشفتگی هورمونی در دوران بارداری

دوران بارداری یکی از شدیدترین زمان‌های دگرگونی هورمونی برای زنان است. هم‌زمان، بدن در وضعیتی قرار می‌گیرد که شاید بتوان گفت فشارهای روانی، فیزیکی و انتظارات اجتماعی همگی بر دوش بانوان سنگینی می‌کنند. در این بازه، اگر فرد حمایت کافی احساسی نداشته باشد، درصد دچار شدن به افسردگی افزایش می‌یابد.

1.5. فشارهای چندگانه و سبک زندگی

گاهی شیوه نادرست در نحوه‌ تغذیه، بی‌خوابی، محیط پر استرس، تعارض خانوادگی، طعنه‌های اطرافیان و بار سنگین تکالیف خانگی و کاری، موجب فرسودگی روانی می‌شود. برخی از افراد، به دلایلی همچون مسئولیت طولانی، کار بیرون از خانه در کنار کارهای مربوط به نگهداری فرزندان و مسائل اقتصادی، به حالت اشباع و استیصال می‌رسند. این حجم از مشغله یقینا توان روانی را کاهش داده و افسردگی را شدت می‌بخشد.

1.6. سوابق آزار جسمی یا روحی

زنانی که در سال‌های گذشته دوران کودکی یا اوایل نوجوانی خود، آزردگی روحی، آزار کلامی یا جسمی را متحمل شده‌اند، حساس‌تر و آسیب‌پذیرتر در برابر افسردگی هستند. بار سنگین خاطرات تلخ و تردید در روابط اجتماعی کنترل اعتمادبه‌نفس را دشوار می‌کند. اگر این زخم‌ها حل نشده باقی بمانند، فرم افسردگی به‌سادگی در فرد ریشه خواهد دواند.

1.7. بیماری‌ها و شرایط پزشکی خاص

برخی بیماری‌های فیزیکی همچون کم‌کاری تیروئید، دیابت و مشکلات قلبی - عروقی ممکن است زنان را در معرض افسردگی بالاتر قرار دهند. همچنین، مصرف برخی داروها که به هورمون‌ها مرتبط‌اند (مثلاً برخی داروهای جلوگیری) قادر است روی خلق و ذهن اثر بگذارد. این موارد اگر شناسایی نشوند، به‌تدریج به افسردگی تبدیل می‌شوند.

1.8. وضعیت اجتماعی و فرهنگی

در بسیاری از مناطق، زنان از امکانات بهداشتی، آموزشی و شغلی محروم‌ هستند. برخی درگیر تبعیض‌های فرهنگی یا مشکلات اقتصادی بوده‌اند. همه این‌ها می‌تواند منبع حس بی‌حوصلگی، دل‌زدگی و در نهایت افسردگی باشد. گاهی زن باید از اعضای خانواده نگهداری کند، کارهای خانه را انجام دهد و بیرون از خانه هم مشغول شود. این مشغله‌ها، اگر کنترل نشوند، روحیه را فرسوده کرده و احتمال افسردگی را بالا می‌برد.

این عوامل در کنار هم موجب می‌شوند بسیاری از زنان در برهه‌ای از زندگی به غم طولانی گرفتار شوند. شناخت این محرک‌ها و آگاهی از آن‌ها اهمیت دارد تا اگر کسی در معرض خطر بود، زودتر متوجه شود و اقدامات لازم را در پیش بگیرد.

 

علامت و علائم افسردگی در زنان

وقتی صحبت از افسردگی زنان می‌شود، نشانه‌های روانی و جسمی توامان در نظر گرفته می‌شوند؛ چون این بیماری خلقی، هم بر هیجانات فرد اثر می‌گذارد و هم ردپایش در جسم دیده می‌شود. در ادامه، به خصلت‌های زیربنایی و بارز افسردگی بانوان اشاره خواهد شد. مهم است توجه کنیم هر کس ممکن است شکل ویژه‌ای از نشانه‌ها را نشان دهد و همه زنان الگوی یکسانی ندارند.

  1. اندوه طولانی: زنان افسرده معمولاً حالت ذهنی غمگین و اندوهی فراگیر دارند. این غم اغلب بدون دلیل روشنی، روزهای زیادی باقی می‌ماند.

  2. از دست دادن میل و رغبت در فعالیت‌های دلپذیر قبلی: شخص ممکن است دیگر شور و اشتیاقی برای کارهای ساده یا علایق هنری‌اش نداشته باشد. کارهایی که قبلاً موجب شادی بودند، دیگر برانگیزاننده نیستند و فرد احساس کرختی می‌کند.

  3. بی‌حوصلگی و زودرنجي: خیلی از بانوان افسرده، آستانه صبر پایینی دارند و کوچک‌ترین مسئله موجب برانگیختگی عصبی‌شان می‌شود. احساس خستگی روانی و ملال باعث می‌گردد که خیلی زود دل‌گیر یا کلافه شوند.

  4. اختلال اشتها: برخی زنان ممکن است کم‌اشتهایی شدیدی را لمس کنند و وزنشان کاهش یابد، برخی دیگر تمایل شدیدی به خوردن پیدا کرده و پرخوری می‌کنند. تغییراتی آشکار در وزن، اغلب نشانه یک اختلال افسردگی است.

  5. اختلال خواب: بخشی دچار بی‌خوابی می‌شوند؛ هرچند خسته‌اند اما خواب نمی‌آید. گروهی دیگر احتمال دارد ساعت‌ها در رختخواب بمانند و تمایلی برای بیرون آمدن از تخت نداشته باشند. این اختلالات کاملاً روی انرژی روزانه و شادابی ذهنی اثر می‌گذارد.

  6. حس ناخوشایند پوچی یا گناه: احساس پوچی، بی‌ارزشی یا سرزنش مدام خود، در بانوان افسرده دیده می‌شود. حتی ممکن است برای پیشامدهای کوچک خود را مقصر بدانند یا از درون، پیوسته به خویش حمله کنند.

  7. خستگی مزمن: خستگی فیزیکی و کمبود انرژی بدنی، یکی دیگر از نشانه‌های پررنگ است. فرد ممکن است احساس کند حتی یک فعالیت معمولی نیز فراتر از توان است.

  8. مشکل در تمرکز: حافظه کوتاه‌مدت ممکن است دچار ضعف شود. تمرکز روی مطالب یا تصمیم‌گیری ساده نیز دشوار می‌شود.

  9. افکار منفی در مورد مرگ: گاه در افراد افسرده، خیال‌های منفی حول خودکشی شکل می‌گیرد و این مسئله بسیار جدی است. اگر فردی پیرامون پایان زندگی سخن بگوید یا پیوسته از ارزش نداشتن زندگی صحبت کند، باید حساس بود.

  10. علامت‌های جسمی مثل سردرد یا دردهای مبهم: برخی بانوان ممکن است درد معده، گرفتگی عضلات، سردرد و حالت تهوع داشته باشند که ریشه جسمانی مشخصی نداشته و در واقع پیام افسردگی بدان شکل بروز می‌کند.

برای تشخیص رسمی افسردگی، این علائم معمولاً حداقل دو هفته دوام می‌آورند و در صورت غفلت، امکان دارد به مرور تشدید شوند. همچنین، هر کدام از این موارد در هر فرد میزان و شدت متفاوتی خواهد داشت.

 

2.1. علائم افسردگی شدید در زنان

افسردگی شدید، سطح حادتر و فراگیرتری از غم و ناراحتی است که گاهی فرد را به مرحله ناتوانی می‌رساند. کسانی که وارد این مرحله می‌شوند، ممکن است نیاز به اقدام درمانی فوری داشته باشند. برخی ویژگی‌ها در افسردگی شدید خانم‌ها بیش از دیگر موارد مشهود است:

  • فقدان شور برای کارهای روزمره: ممکن است شخص، حتی از انجام وظایف ساده مثل شستشوی ظروف یا پاسخ دادن به تلفن هم عاجز شود.

  • افکار خود برانداز: این افکار در افسردگی شدید ملموس‌تر هستند. شخص ممکن است حتی سراغ کارهای خطرناک برود و درباره پایان زندگی تصمیمات ناراحت‌کننده اتخاذ کند.

  • بی‌حسی احساسی: در ابتدای افسردگی، غم زیاد وجود دارد ولی در مرحله حاد ممکن است فرد تقریباً هیچ حسی را نتواند درک کند؛ گویی تهی از عاطفه شده است و در حال فرو رفتن در تاریکی.

  • دوری از دیگران: زنان در افسردگی عمیق میلی ندارند هیچ اجتماع یا مهمانی‌ای را ببینند. حتی از تماس‌های خانوادگی پرهیز می‌کنند و در خانه‌ای بسته روزگار می‌گذرانند.

  • از بین رفتن عزت‌نفس: تقریباً هیچ‌گونه باور مثبتی نسبت به خویش ندارند. در این سطح ممکن است سرزنش خود به اوج برسد.

  • اشکالات حرکتی یا بی‌تحرکی: در مواردی، فرد دچار کندی رفتاری یا حتی کاهش تحرک می‌شود. چنان‌چه افسردگی شدید باشد، انگار روزمرگی شخص متوقف گردیده است.

گاه افسردگی حاد زیاد به طول می‌انجامد و فرد را غرق در ناامیدی می‌کند. در چنین وضعی حتماً باید کمک تخصصی گرفت؛ چراکه احتمال پیشروی به سمت افکار تهدیدکننده و خودکشی بسیار بالاست. هرچه مداخله سریع‌تر آغاز شود، شانس آرامش او بیشتر خواهد بود.

 

3. راه‌های درمان افسردگی در زنان

خوشبختانه برای برون‌رفت از افسردگی زنان و بازگرداندن شادی به آنان، روش‌هایی متنوع وجود دارد. درمان افسردگی تنها به مصرف دارو خلاصه نمی‌شود؛ بلکه مسیرهایی مانند روان‌درمانی، گفت‌وگو درمانی، مداخلات سبک زندگی، حمایت عاطفی و حتی کمک از درمانگرهای گروهی نیز راهگشا خواهند بود. در ادامه، محورهای کلان درمان را مرور می‌کنیم:

  1. روان‌درمانی: بر اساس شدت و نوع افسردگی، ممکن است روش‌هایی مانند رفتار درمانی شناختی، درمان بین‌فردی (IPT) یا رفتار درمانی فردی به‌کار بسته شود. گفت‌وگوی صمیمانه با تراپیست و کاربرد تکنیک‌های مختلف، به فرد کمک می‌کند افکار منفی را شناسایی کند و در مسیر دگرگونی شناختی قدم بگذارد.

  2. دارودرمانی: در صورت نیاز، پزشک داروهای ضدافسردگی مانند مهارکننده‌های بازجذب سروتونین یا داروهای سه‌حلقه‌ای را تجویز می‌کند. مصرف مرتب این داروها، به مرور تعادل شیمیایی مغز را بازمی‌گرداند. برای شروع این روش، مراجعه معتبر به روان‌پزشک لازم است و فرد نباید سرخود روند مصرف یا قطع دارو را انجام دهد.

  3. گروه‌های حمایتی: گاهی مکان‌هایی شکل می‌گیرند که افراد دارای حالات افسرده دور هم جمع می‌شوند و با یک مشاور یا فرد آگاه صحبت می‌کنند. این رویکرد، حس تنهایی را کم کرده و امید را بالاتر می‌برد.

  4. ورزش و بهبود سبک زندگی: فعالیت بدنی سبک یا متوسط (مثل پیاده‌روی، تمرین‌های هوازی ساده یا حتی یوگا) در تنظیم هورمون‌ها موثر است. خواب شبانه منظم، تغذیه مناسب و کاهش استفاده از دنیای مجازی و تلفن همراه تا حد زیادی در کنترل افسردگی کمک‌کننده هستند.

  5. درمان‌های تحریک مغزی: در موارد حاد و مقاوم به درمان دارویی، گزینه‌ای مانند TMS (تحریک مغناطیسی مغز) یا ECT (درمان تشنج الکتریکی) مدنظر قرار می‌گیرد. اما معمولاً این درمان‌ها برای شرایط معینی صورت می‌گیرند و تصمیم‌گیری درباره آن‌ها باید توسط روان‌پزشک خبره انجام شود.

هیچ روش واحدی برای همه زنان وجود ندارد؛ چرا که افسردگی علل و الگوهای خاص در هر فرد دارد. هوشمندانه این است که فرد نخست به روان‌پزشک یا روان‌درمانگر مراجعه کرده و پس از معاینات، روش یا ترکیب روش‌ها چیده شود.

 

3.1. درمان افسردگی زنان در خانه

آنان که دچار اندوه خفیف یا متوسط هستند می‌توانند اقدامات خانگی را به کار گیرند. البته شدت افسردگی نیز اهمیت دارد؛ اگر علائم حاد، تمام این روش‌های خانگی باید در کنار و زیر نظر متخصص پیگیری شوند. مهم‌ترین اقدامات خانگی شامل:

  1. بهره‌گیری از تحرک روزانه: حتی ده دقیقه نرمش سبک در منزل، پیاده‌روی در حیاط، داشتن برنامه رقص یا استفاده از تمرینات کششی صبحگاهی، روحیه را تازه می‌کند.

  2. تنفس عمیق و مدیتیشن: دم و بازدم منظم و شکمی، یکی از آسان‌ترین راه‌های آرام کردن ذهن است. به این شکل، سامانه عصبی کمی تعادل پیدا می‌کند.

  3. تمرکز بر تغذیه مفید: افزایش مصرف میوه و سبزی‌های گوناگون، آجیل و پروتئین‌های مقوی می‌تواند سوخت‌رسانی به بدن را بهتر کند. پرهیز از نوشیدنی‌های محرک (نظیر قهوه غلیظ در شب) و کم‌کردن خوراکی‌های قندی، می‌تواند مفید باشد.

  4. داشتن دوستان معتمد: زنان حتماً بایستی گروهی از افراد صمیمی را در اطراف خود داشته باشند. حتی اگر یک یا دو دوست صمیمی وجود داشته باشد که فرد بتواند سخنانش را به او بگوید، ضروری و تسکین‌دهنده خواهد بود.

  5. نوشتن احوالات روزانه: فعالیتی شبیه به دفتر خاطرات یا ژورنال باعث می‌شود هیجانات منفی کمتر درون فرد انباشته شوند. یادداشت احساس‌ها، آشفتگی ذهنی را کاهش داده و زمینه شناخت درونی را بالا می‌برد.

  6. خواب کافی: کم‌خوابی یا خواب نامنظم، افسردگی را عمیق‌تر می‌کند. بهتر است زمان خواب و بیداری رعایت شود و در صورت به هم خوردن الگوی خوابی، مراجعه به مشاور روانشناس صورت گیرد.

  7. تکنیک‌های آرام‌سازی: موسیقی ملایم، تمرین آرام‌سازی عضلات (Muscle Relaxation) و استشمام عطرهای تسکین‌دهنده (همچون برخی عطرهای گیاهی) در کاهش دلشوره و حس ناراحتی مؤثر هستند.

 

3.2. درمان افسردگی شدید در زنان

اگر زنی در سطح بالایی از افسردگی بسر ببرد و زندگی روزمره‌اش مختل شود، باید اقدام درمانی جدی صورت گیرد. کارهای خانگی و راهکارهای سبک، پاسخگو نخواهند بود. مهم‌ترین اقدام، مراجعه به روان‌پزشک است. فرد متخصص بر اساس معاینات و شدت علائم، ممکن است موارد زیر را پیشنهاد دهد:

  1. دارودرمانی قوی: مصرف منظم داروهای ضدافسردگی تخصصی یا ترکیب چند دارو در دوزهای مختلف. ممکن است مدت‌ها لازم باشد فرد تحت مصرف دارو قرار بگیرد.

  2. روان‌درمانی فشرده: جلسات هفتگی یا حتی چند جلسه در هفته، به شکل منظم پیگیری شود. تعامل عمیق با درمانگر، گام بزرگی در شناخت ریشه‌های افسردگی و بازسازی شناختی است.

  3. پیگیری گروهی: برخی مبتلایان به افسردگی شدید، در دوره‌هایی تمایل به انزوا پیدا می‌کنند. اما پیوستن به جمع‌های هدفمند (مانند کارگاه‌های آموزشی گروهی برای بانوان افسرده) در این وضع بسیار کمک می‌کند.

  4. درمان‌های تحریک مغزی: در صورتی که فرد نسبت به دارو مقاوم شود یا افکار بسیار خطرناکی در سر داشته باشد، روان‌پزشک امکان دارد روش ECT را درنظر بگیرد. تحریک الکتریکی کم‌دامنه می‌تواند در بهبود سریع وضعیت روحی مؤثر باشد.

  5. بستری کوتاه‌مدت: در بسیار موارد برای پیشگیری از صدمه جدی به خود، پزشک بستری شدن موقتی را توصیه می‌کند. در آن زمان، تیم پزشکی به صورت مدوّن بر شرایط جسمی و روانی فرد نظارت دارد تا مسیر آرام‌سازی سپری شود.

ترس از این روش‌ها نباید باعث تعلل در رسیدگی به خود شود. اگر افسردگی شدید باشد و کنترل نگردد، زیان‌های درازمدت روحی و حتی تهدیدکننده جان به دنبال خواهد داشت. پس هرچه زودتر باید گام اساسی در بهبود برداشته شود.

 

انواع افسردگی در زنان کدام است؟

از آنجا که زنان در دوره‌های حیاتی مختلفی (مثل بلوغ، قاعدگی، ازدواج، بارداری، زایمان و یائسگی) هورمون‌ها را تغییر می‌دهند، گونه‌های گوناگون افسردگی در آنان گزارش می‌شود. هر کدام ویژگی‌ها و شرایط مخصوصی دارند. در این بخش، به زیرشاخه‌های شایع افسردگی زنان اشاره خواهیم کرد:

4.1. اختلال افسردگی پیش از قاعدگی

پیش از قاعدگی، تغییرات هورمونی و خلقی فراوانی روی می‌دهد. در حالت عادی، اندکی حساسیت روحی و جسمی ممکن است شکل بگیرد؛ اما برخی بانوان دچار حالت‌های شدیدی از اندوه، بی‌قراری، تحریک‌پذیری، کم‌حوصلگی و حتی غم عمیق می‌شوند. در این وضعیت، فرد در هفته پایانی پیش از آغاز قاعدگی، روزهای سختی را سپری می‌کند. این اختلال، شدیدتر از سندرم پیش از قاعدگی متداول است و حتی می‌تواند کارکرد شغلی و روابط فرد را بسیار تضعیف کند.

نشانه‌های مهم در این دوره

  • رخ دادن طغیان عاطفی و عصبانیت شدید

  • تورم بدنی مثل نفخ و حساسیت پستان‌ها

  • حس پوچی و ناامیدی در مدت کوتاه اما با شدت زیاد

  • تمایل به انزوا در جمع‌های خانوادگی

  • سردردهای مداوم، بی‌اشتهایی یا تمایل هیجانی به خوردن

این اختلال نیازمند توجه جدی است؛ چون اگر هر ماه تکرار شود، فرد در گذر زمان دچار فشار روانی زیاد خواهد شد.

 

4.2. افسردگی بعد از ازدواج در زنان

ازدواج و پیوند عاطفی برای بسیاری از افراد شیرین است؛ اما گاهی پس از مراسم و زمانی که زندگی مشترک آغاز می‌گردد، انتظارات تازه، تفاوت‌های اخلاقی با همسر و زنجیره‌ای از دغدغه‌ها سر برمی‌آورد. برخی بانوان از احساس از دست رفتن آزادی‌های شخصی و شکل‌گیری تعهدات جدید دچار دلشوره و حالت‌اندوه می‌شوند. اگر محیط همسرآزاری یا اختلافات شدید خانوادگی به میان بیاید، این احتمال بیشتر است.

عواملی که این افسردگی را تشدید می‌کنند:

  • فشار اداره امور خانه و تطبیق با انتظارات شوهر و خانواده جدید

  • استرس مالی یا نگرانی از وظایف همسری

  • عدم کمک عاطفی از سوی همسر

  • اختلاف فرهنگی دو خانواده که مطابق میل بانوی تازه‌عروس نیست

یک خانم ممکن است تا پیش از عروسی، تصویری کاملاً شیرین در ذهن داشته باشد و وقتی واقعیت را لمس کرده، با نوعی افسردگی روبه‌رو شود. این روند اگر شناسایی نگردد، زندگی مشترک را سرد می‌کند.

 

4.3. افسردگی زنان خانه‌دار

برخی از بانوان به دلیل مسؤولیت‌های خانه و مراقبت روزانه از بچه‌ها در شرایطی قرار می‌گیرند که کمتر در اجتماع حضور دارند و این عدم تحرک باعث نوعی روزمرّگی افسرده‌کننده می‌گردد. گاهی فشارهای پنهان دیگری مثل قدردانی نشدن و خستگی بیش از حد، عوارض منفی برجای می‌دهد. زنان خانه‌دار زیر بار روزمرّگی، اگر زمان و فضایی برای توجه به احساسات درونی و علایق شخصی پیدا نکنند، به‌تدریج به رخوت روحی دچار می‌شوند.

علائمی مانند:

  • حس بی‌هدف بودن و تکرار روزمرّه

  • تنهایی در خانه و کمبود ارتباط‌های انسانی شاد

  • سطح انرژی پایین یا خواب ناسالم

  • بدون انگیزه شدن برای انجام حتی کارهای ساده و معمول

  • تفکرات منفی درباره آینده یا نقش خود در خانواده

راهکار: داشتن برنامه مشخص، تقسیم وظایف میان اعضای خانه، صرف ساعتی برای خود (مثلاً مطالعه یا یادگیری مهارتی) و حفظ ارتباط با دوستان می‌تواند بسیار یاری‌رسان باشد.

 

4.4. افسردگی زن باردار

زمان بارداری مجموعه‌ای از تغییرات هورمونی و جسمی را به همراه دارد. از سویی، فرد نگران سلامت جنین است و از سوی دیگر ممکن است تهوع، کمردرد و چیزهای دیگر روزهای سختی را مهیا کند. اگر حمایت احساسی شوهر و اطرافیان کم باشد، حس اضطراب بالا می‌رود و امکان دارد افسردگی شروع شود. عوامل زیر به این شکل از افسردگی دامن می‌زنند:

  • سقط قبلی یا ترس از سقط

  • ناخواسته بودن حاملگی

  • رابطه غیر صمیمانه بین زوجین

  • ناآرامی مالی و دغدغه‌های پیرامون زندگی

  • ترشحات هورمونی و نوسان خلق در طی بارداری

در صورت بی‌توجهی به این نوع افسردگی، زن مضطرب و ناراحت ممکن است مراقبت‌های بارداری را کنار بگذارد و حتی دوران پس از تولد هم راحت نباشد.

 

4.5. افسردگی بعد از زایمان

تغییرات شدیدی در ماه‌های پس از تولد نوزاد در بدن مادر دیده می‌شود. ضمن اینکه فشار مراقبت دائم از فرزند و کمبود خواب و استرس‌های مربوط به سلامت کودک، مادر را در معرض افسردگی خاصی قرار می‌دهد که به آن افسردگی پس از زایمان می‌گویند. برخی مادران چند هفته پس از زایمان کمی غمگین می‌شوند؛ اما زمانی که این حالت به شکل عمیق و درازمدت وجود داشته باشد، باید اقدامات تخصصی کرد.

علائم مهم افسردگی پس از زایمان عبارت‌اند از:

  • گریه‌های بی‌دلیل، تحریک‌پذیری و سردرگمی

  • احساس گناه از اینکه نمی‌تواند به‌خوبی از فرزندش مراقبت کند

  • نگرانی افراطی از سلامت نوزاد

  • جدا کردن خود از اعضای خانواده

  • کم‌خوابی یا بی‌علاقگی به خوراک

  • فکرهای آزارنده درباره خود یا فرزند

این اختلال در صورت درمان‌نشدن، نه‌تنها مشکلات روحی شدیدی برای مادر پیش می‌آورد، بلکه پیوند عاطفی او با نوزاد را هم تحت تاثیر می‌گذارد.

 

4.6. افسردگی ناشی از یائسگی

یائسگی، مرحله پایانی چرخه تاثیرپذیری تخمدان‌هاست و تغییرات مشهودی در بدن زن ایجاد می‌کند. این دگرگونی هورمونی می‌تواند باعث گرگرفتگی‌، اختلال خواب، تعریق شبانه، تغییرات خلقی و در برخی موارد افسردگی گردد. زنانی که در گذشته سابقه افسردگی داشته‌اند، در این دوران بیشتر در معرض تشدید علائم قرار می‌گیرند.

نشانه‌های کلیدی عبارت‌اند از:

  • بی‌قراری، فراموشی و تشدید احساس پیری

  • سر دردهای مداوم یا تشدید میگرن

  • کاهش میل جنسی

  • افزایش حساسیت و زودرنجی زیاد

  • احساس عمیق تنهایی و پایان دوران جوانی

پرهیز از رها کردن خود در این دوران و مراجعه به مشاور و پزشک برای مدیریت دگرگونی‌ها، از افسرده شدن شدید پیشگیری می‌کند.

 

چرا افسردگی در زنان از مردان رایج‌تر است؟

از گذشته تا کنون، همواره مطالعات نشان داده که زنان دوبرابر مردان دچار افسردگی می‌شوند. علت این مساله را می‌توان در چند بخش ارائه کرد:

  1. تغییرات هورمونی دائمی: چرخه ماهانه زنان، بارداری، زایمان و اساساً سیل تحولات در بدن آن‌ها، روحیه را مستعد افت و خیز هایی می‌کند که مردان کمتر با آن روبه‌رو می‌شوند.

  2. مسئولیت‌های چندگانه: زنان اغلب موظف به نگهداری از فرزندان، انجام کارهای خانه، رسیدگی به همسر و گاهی اوقات فعالیت در بیرون از منزل هستند. این حجم از دغدغه‌ها می‌تواند تنش روانی بسیاری ایجاد کند.

  3. شرایط فرهنگی و اجتماعی: در برخی جوامع، زنان تحت محدودیت بیشتر و فرصت کم‌تر قرار می‌گیرند. این نابرابری و فشار، موجب فرسودگی روانی می‌شود.

  4. واکنش عاطفی عمیق‌تر: معمولاً بانوان در واکنشی که به استرس نشان می‌دهند، احساسات را آشکارتر بروز می‌دهند. همین امر، امکان دارد روی استمرار غم و اندوه اثر بگذارد.

  5. تمایل به درون‌ریزی: گاهی برخی خانم‌ها به دلیل مراعات شرایط یا ترس از قضاوت دیگران، مشکلات روحی را درونی نگه می‌دارند. عدم بیان یا نبود فضای مناسب برای درد دل، افسردگی را طولانی‌تر می‌کند.

بنابراین، زنان همواره آمادگی بیشتری برای درگیر شدن در هاله افسردگی دارند. اما آگاهی‌بخشی و حمایت‌های اجتماعی و خانوادگی می‌تواند تا حد زیادی احتمال شدت‌گیری این اختلال در بانوان را پایین بیاورد.

 

 زنان چگونه می‌توانند از بروز افسردگی پیشگیری کنند؟

پیشگیری قطعی در دست هیچ‌کس نیست؛ اما راهکارهایی هست که می‌تواند احتمال افسردگی را کاهش دهد یا آن را به تأخیر بیندازد. در ادامه، چند توصیه کاربردی در جهت حفظ سلامت روان خانم‌ها مطرح می‌شود:

  1. توجه به سلامت جسم و خواب کافی: اولویت دادن به استراحت شبانه، تنظیم ساعت خواب، مصرف خوراکی‌های مرغوب و انجام ورزش سبک، سیستم جسمی و روحی را متعادل‌تر می‌کند.

  2. ساختارمند نمودن زندگی: داشتن برنامه روزانه و هفتگی، تقسیم کارها و تعیین اوقات فراغت، استرس را مهار خواهد کرد. همچنین نظم در کارهای خانه، زمان مطالعه یا تفریح می‌تواند از انباشته‌شدن تنش جلوگیری کند.

  3. حمایت عاطفی: زنان نیاز شدیدی به گفتگو دارند. داشتن دوستی صمیمی یا گروهی از عزیزان که بتوان به‌راحتی صحبت کرد، فرصت خوبی است تا ذهن احساس سبکی کند. نگه‌داشتن فشارهای روحی درونی به‌تنهایی، احتمال خمودگی را بالا می‌برد.

  4. مشاوره گرفتن در موقعیت‌های بحرانی: در هنگام استرس یا دلواپسی زیاد بهتر است پیش از جدی‌شدن علائم، به روانشناس مراجعه شود. دو یا چند جلسه صحبت و راهنمایی علمی، جلوی بسیاری از عوارض شدید را می‌گیرد.

  5. پرهیز از محیط‌های سمی و پرتنش: هرچه بیشتر در معرض انتقادات بی‌جا و شرایطی قرار بگیریم که عزت‌نفس را تخریب می‌کند، پرخاشگری و افسردگی هم قوی‌تر می‌شود. فاصله‌گرفتن از افراد منفی‌نگر و محیط‌های ناسالم به سلامت روان کمک می‌کند.

  6. کتاب‌خوانی و یادگیری شخصی: تسلط بر مهارت‌های فردی از راه مطالعه، شرکت در جلسه‌های آموزشی و پرورش استعدادها، روح را غنی می‌کند و حس مفید بودن می‌بخشد.

  7. کنترل مصرف شبکه‌های اجتماعی: غرق شدن بیش‌ازحد در فضایی که مملو از مقایسه و اخبار منفی است، کسالت و حتی حس خودناتوانی به وجود می‌آورد. خانم‌ها باید زمان معقولی را برای فعالیت در این فضاها تنظیم کنند.

با رعایت این روش‌ها، امکان دارد هرگز افسردگی به مرز آسیب بزرگ نرسد یا اگر هم در آستانه شکل‌گیری است، با سرعت پایین‌تری جلو رود و سریع‌تر مهار شود.

 

7. سؤال‌های متداول

در این بخش به برخی پرسش‌هایی می‌پردازیم که معمولاً برای بانوان در رابطه با افسردگی مطرح می‌شود.

7.1. چه درمان‌هایی برای افسردگی زنان وجود دارد؟

درمان بسته به شدت علائم و وضعیت کلی فرد، متنوع است. برخی افراد تنها با روان‌درمانی و اصلاح سبک زندگی می‌توانند دوران افسردگی را مدیریت کنند. در موارد حادتر داروهای ضدافسردگی تجویز می‌شود. انواع گفت‌وگو درمانی، رفتاردرمانی شناختی، درمان بین‌فردی و گروه‌درمانی هم در تسکین اندوه کمک‌کننده هستند. برای شرایط خیلی شدید یا مقاوم به دارو، امکان دارد تحریک الکتریکی یا مغناطیسی مغز (ECT یا TMS) بررسی گردد.

راهکارهای تکمیلی نظیر ورزش روزانه، خوراک سالم، محدودیت در مصرف مواد مضر، یوگا، تنفس آگاهانه و یوگای ذهن‌آگاهی نیز بسیار اثربخش‌اند. در نهایت، روش درست توسط متخصص مشخص می‌شود و زمان متفاوتی می‌برد تا پاسخ کامل پدیدار گردد.

 

7.2. چه تفاوتی بین افسردگی در زنان و مردان وجود دارد؟

افسردگی زنان بیشتر به‌صورت غم آشکار، اشک ریختن، احساس گناه عمیق، ناامیدی و انزوا نمود پیدا می‌کند، درحالی‌که مردان ممکن است واکنش‌هایی نظیر عصبانیت، پرخاشگری، بی‌قراری، و مصرف الکل و مواد نشان دهند. زنان بیشتر میل دارند انسجام خانوادگی را حفظ کنند و هیجاناتشان را درونی بروز دهند؛ اما مردان اغلب مشکلاتشان را انکار می‌کنند. همچنین، زنان در چرخه عادی زندگی بیشتر در معرض نوسانات هورمونی بوده و همین امر احتمال افسردگی را در آنان بالا می‌برد.

 

7.3. چرا افسردگی در زنان خانه‌دار ممکن است بیشتر از دیگر زنان باشد؟

زنی که تمام وقت در خانه مشغول رسیدگی به امور منزل، پخت‌وپز و مراقبت از کودکان است، احتمال دارد حس کند امکان دیده شدن و اظهار نظر ندارد. گاهی ملال ناشی از تکرار کارهای روزمره و کمبود تایم شخصی سبب یکنواختی زیادی می‌شود. حمایت نشدن، شنیده نشدن نیازها و خستگی انتها‌ناپذیر نیز امکان دارد باعث جداافتادگی عاطفی شود. وقتی هیچ فضایی جهت رشد فردی و علایق خصوصی باقی نباشد، زمینه افسردگی در این گروه بیشتر می‌شود.

 

جمع‌بندی نهایی

افسردگی زنان را می‌توان یکی از چالش‌های جدی در جامعه امروز دانست. دلایل فراوانی همچون فشارهای اجتماعی، وظایف متعدد در خانه و گاه در محل کار، دگرگونی‌های هورمونی و فراز و فرودهای روانی در دوره قاعدگی، بارداری، زایمان و یائسگی همگی در کنار هم، درصد ابتلا را بالاتر می‌برند. نباید فراموش کرد زنانی که سوابق کودکی دشوار، مشکلات خانوادگی یا فرهنگی داشته‌اند، بیشتر در معرض ناامیدی و بی‌انگیزگی قرار می‌گیرند. نشانه‌های افسردگی ممکن است در حوزه ذهنی (افکار سیاه، غم دائمی) یا جسمی (خستگی، سردرد، مشکل خواب) خود را بنمایاند. زمانی که این علائم طولانی شوند یا شدت یابند، کمک گرفتن از متخصص روان‌پزشک یا تراپیست ضروری می‌شود.

اگر شدت افسردگی متوسط یا خفیف باشد، اقداماتی همچون ورزش ملایم، خودمراقبتی معطوف به تغذیه اصولی، ایجاد روابط سالم و بیان احساسات یاری‌دهنده خواهد بود. اگر افسردگی عمیق شود‌ و فرد ایده‌های خطرناک در سر داشته باشد، سریعاً مشاوره تخصصی نیاز است و حتی دارودرمانی و روش‌های جدی‌تر. در دوره‌های حساس زندگی زنان ـ مانند پس از زایمان یا دوران یائسگی ـ حمایت مستقیم همسر و اطرافیان عامل مهمی برای پیشگیری از انزوای روحی است.

هیچ بانویی نباید در برابر افسردگی خود را ناتوان ببیند. امروز متخصصان روان در سراسر دنیا روش‌های متعددی برای کمک به زنان اندیشیده‌اند. در کنار آن، اصلاح سبک زندگی و رعایت بهداشت روان می‌تواند تا اندازه زیادی از شکل‌گیری ریشه‌های افسردگی پیشگیری و در صورت بروز، شدت آن را کاهش دهد. هدف، داشتن زندگی‌ای رضایت‌بخش‌تر است که در آن، زنان با عزمی محکم و نگاه مثبت به‌سوی نشاط روانی حرکت کنند. این امر دست‌یافتنی است، به‌شرط پذیرش واقعیت نیاز به کمک و داشتن پشتکار در مسیر ترمیم درونی.

لوگو | مشاوره روانشناسی آنلاین تراپینا

تیم تراپینا تصمیم دارد با تمرکز بر تکنولوژی روز دنیا و همینطور با تکیه بر مشاوران متخصص و با تجربه در حوزه تخصصی مشاوره روانشناسی، تاثیری مثبت بر سلامت روان فارسی زبانان دنیا ایجاد کند

نماد اعتماد الکترونیک

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به terapina.com است و هرگونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی دارد.